خرداد 98
1 خرداد : پسر کوچولوی شیرینم برای من از کتابای کتابفروشیم درخواست کتاب برای خوندن داری میگی کتاب جیغ زدن و عصبانی رو برامون بخون 2 خرداد : پسرک باهوشم میخوای با کاغذای دوربری کاردستی خواهر بازی کنی فیل و خرس برداشتی میگی فیل میگه ففف و خرس میگه خخخخ 5 خرداد : عروسک من این روزها داری نهایت کیف رو خونه باباجون میبری ولی امان از دل جوجه مرتضی که بغض داره و دلتنگی میکنه و همش میگه بریم خونه بابامون این روزا هم پسر خوشمزه عکسای نوزادیشو دیده و لباسای نوزادی که برای حنا آوردم لباس فروشی کنه رو میپوشه و مثل نوزادا میگه من نی نی ام 9 خرداد : جوجه دلبرم پسر قشنگم چنان میگی این چه خوشگله پسندیدم که دلمو ...